۳۰ اصطلاح مفید برای سلامتی و پزشکی
حتما شما نیز با جمله مشهور “یک سیب در روز شما را از دکتر دور می کند” آشنا هستید ، اصطلاحات که آن را Idiom می خوانند از آن دسته جملاتی هستند که شما نباید به صورت تحت الفظی و لغوی ترجمه کنید و معنایی فراتری از آن چیزی که در نگاه اول درک می کنید با خود به همراه دارند.
یکی از مواردی که به شما کمک می کند تا شبیه به افراد انگلیسی زبان به نظر برسید و نماینگر تسلط بالای شما نسبت به زبان انگلیسی است بکار بردن درست و به موقع همین اصطلاحات است.
چرا باید اصطلاحات مرتبط با سلامتی را بدانیم؟
با گسترش توجه افراد به سلامتی و رو آوردن به ورزش های گروهی و فردی کاربرد این جملات نیز روز به روز در حال افزایش می باشد. این موضوع تنها به این مسئله ختم نمی شود تصور کنید یکی از دوستان و آشنایان شما با مشکل سلامتی دست و پنجه نرم می کند برای پرسیدن حال آن از چه جملاتی استفاده می کنید؟ توجه کنید حتی سادهترین مکالکه های شما با یک دوست نیز با یکی از همین جملات آغاز می شوند ?how are you و ?how’s your health. بنابراین با توجه به این مسائله یادگیری این اصطلاحات برای شما یکی از ضروریات و الزامات اصلی یادگیری زبان انگلیسی می باشد.
- Alive And Kicking
- An apple a day keeps the doctor away
- As fit as a fiddle
- As pale as a ghost
- As pale as death
- At death’s door
- Back on one’s feet
- Be on the Mend
- Bitter pill to swallow
- Black-and-blue
- Break out in a cold sweat
- Catch one’s death of cold
- Feel on top of the world
- Get a charley horse
- Go Under the Knife
- Go Viral
- Green around the gills
- Have foot-in-mouth disease
- Have one foot in the grave
- Just what the doctor ordered
- Kink in one’s neck
- Laughter is the best medicine
- Poison pill (n)
- Run in the family
- Sick and Tired of
- Sick as a Dog
- Snake Oil
- Take your medicine
- Taste of your own medicine
- Under the weather
اصطلاحات بهداشتی با معنی و مثال
لیست اصطلاحات بهداشتی، اصطلاحات پزشکی، اصطلاحات پزشکی و اصطلاحات دکتر را با معنی و مثال بیاموزید.
Alive And Kicking
Meaning: In good health despite health problems
معنی: در سلامتی با وجود مشکلات سلامتی
: I had coronary bypass surgery last winter, but I’m alive and kicking
مثال: من زمستان گذشته جراحی بای پس عروق کرونر انجام دادم، اما من زنده هستم و لگد می زنم!
An apple a day keeps the doctor away
مصرف یک سیب در هر روز شما را از دکتر دور نگه می دارد
Meaning: Eating healthy foods will keep one from getting sick (and needing to see a doctor)
معنی: خوردن غذاهای سالم از بیمار شدن (و نیاز به مراجعه به پزشک) جلوگیری می کند.
Example: Have an apple for a snack, instead of those chips. An apple a day keeps the doctor away, after all
مثال: به جای آن چیپس، یک سیب برای میان وعده بخورید. یک سیب در روز پزشک را دور نگه می دارد.
As fit as a fiddle
به اندازه کمانچه
: To be healthy and physically fit
معنی: سالم بودن و آمادگی جسمانی
Example: My grandfather is ninety years old but he is as fit as a fiddle
مثال: پدربزرگ من نود سال دارد اما به اندازه کمانچه تناسب دارد.
As pale as a ghost
رنگ پریده مثل یک روح
Meaning: Extremely pale
معنی: به شدت رنگ پریده
Example: My grandfather was as pale as a ghost when he entered the hospital
مثال: پدربزرگم وقتی وارد بیمارستان شد مثل یک روح رنگ پریده بود.
As pale as death
رنگ پریده مثل مرگ
Meaning: Extremely pale
معنی: به شدت رنگ پریده
Example: The woman in the hospital waiting room was as pale as death
مثال: زن در اتاق انتظار بیمارستان به اندازه مرگ رنگ پریده بود.
At death’s door
در درگاه مرگ
Meaning: Very near death
معنی: مرگ بسیار نزدیک
Example: The sales manager was at death’s door after his heart attack
مثال: مدیر فروش پس از حمله قلبی در آستانه مرگ بود.
Back on one’s feet
پشت سر گذاشتن
Meaning: Physically healthy again
معنی: دوباره از نظر جسمی سالم است
Example: My mother is back on her feet after being sick for two weeks
مثال: مادرم پس از دو هفته بیماری دوباره روی پاهای خود ایستاده است.
Be on the Mend
در حال بهبود باشید
Meaning: Be improving after an illness
معنی: بعد از بیماری در حال بهبود باشید
Example: I was in the hospital for a week after I contracted malaria, but now I’m back home, and I’m on the mend
مثال: من یک هفته پس از ابتلا به مالاریا در بیمارستان بودم، اما اکنون به خانه برگشتم و در حال بهبودی هستم.
Bitter pill to swallow
قرص تلخ برای قورت دادن
Meaning: An unpleasant fact that one must accept
معنی: واقعیت ناخوشایندی که باید پذیرفت
Example: Losing the election was a bitter pill to swallow for the candidate
مثال: شکست در انتخابات قرص تلخی برای نامزد بود.
Black-and-blue
سیاه و آبی
Meaning: Bruised, showing signs of having been physically harmed
معنی: کبودی، نشان دادن علائم آسیب جسمی
Example: My arm was black-and-blue after falling down the stairs
مثال: بازوی من بعد از افتادن از پله ها سیاه و آبی بود.
Break out in a cold sweat
عرق سرد در بیاید
Meaning: To perspire from fever or anxiety
معنی: عرق کردن از تب یا اضطراب
Example: I usually break out in a cold sweat when I have to make a speech
مثال: من معمولاً وقتی باید سخنرانی کنم عرق سرد میریزم.
Catch one’s death of cold
Catch one’s death of سرما
Meaning: To become very ill (with a cold/flu etc.)
معنی: بسیار بیمار شدن (با سرماخوردگی/آنفولانزا و غیره)
Example: The little boy was told to be careful in the rain or he would catch his death of cold
مثال: به پسر کوچولو گفته شد که مواظب باران باشد وگرنه از سرما میمیرد.
Feel on top of the world
در بالای دنیا احساس کنید
Meaning: To feel very healthy
معنی: احساس بسیار سالم بودن
Example: I have been feeling on top of the world since I quit my job
مثال: از زمانی که کارم را ترک کردم، احساس می کنم در اوج دنیا هستم.
Get a charley horse
یک اسب چارلی بگیر
Meaning: To develop a cramp in the arm or the leg
معنی: ایجاد گرفتگی در بازو یا پا
Example: The swimmer got a charley horse while he was swimming
مثال: شناگر در حالی که در حال شنا بود یک اسب چارلی گرفت.
Go Under the Knife
برو زیر چاقو
Meaning: Undergo surgery
معنی: تحت عمل جراحی قرار بگیرید
Example: I’m going under the knife next month to try to solve my knee problems. Hope it helps
مثال: من ماه آینده زیر چاقو می روم تا مشکلات زانوی خود را حل کنم. امیدوارم کمک کند!
Go Viral
ویروسی شدن
Meaning: Begin to spread rapidly on the Internet
معنی: شروع به انتشار سریع در اینترنت
Example: My friend’s satirical song about the Supreme Court decision has started to go viral
مثال: آهنگ طنز دوست من در مورد تصمیم دادگاه عالی شروع به پخش شدن کرده است.
Green around the gills
اطراف آبشش سبز است
Meaning: To look sick
معنی: بیمار به نظر برسد
Example: My colleague was looking a little green around the gills when he came to work today
مثال: همکار من امروز وقتی سر کار آمد کمی سبز به اطراف آبشش نگاه می کرد.
Have foot-in-mouth disease
ابتلا به بیماری تب برفکی
Meaning: Tto embarrass oneself through a silly mistake
معنی: خجالت کشیدن خود از طریق یک اشتباه احمقانه
Example: The man has foot-in-mouth disease and is always saying stupid things
مثال: مرد مبتلا به بیماری تب برفکی است و همیشه حرف های احمقانه می زند.
Have one foot in the grave
یک پا را در قبر داشته باشید
Meaning: To be near death (usually because of old age or illness)
معنی: نزدیک شدن به مرگ (معمولاً به دلیل کهولت یا بیماری)
Example: My uncle is very sick and has one foot in the grave
مثال: عمویم خیلی مریض است و یک پاش در قبر است.
Just what the doctor ordered
فقط آنچه را که دکتر دستور داد
Meaning: Exactly the thing that is or was needed to help improve something or make one feel better
معنی: دقیقاً چیزی که برای کمک به بهبود چیزی یا ایجاد احساس بهتر مورد نیاز است
Example: A short nap is just what the doctor ordered
مثال: چرت کوتاه همان چیزی است که پزشک دستور داده است.
Kink in one’s neck
پیچ خوردگی در گردن
Meaning: A cramp in one’s neck that causes pain
معنی: گرفتگی در گردن که باعث درد می شود
Example: I woke up this morning with a kink in my neck
مثال: من امروز صبح با پیچ خوردگی در گردنم از خواب بیدار شدم.
Laughter is the best medicine
خنده بهترین دوا است
Meaning: Laughing a lot is a very effective means of recovering from physical or mental injury
معنی: زیاد خندیدن وسیله ای بسیار موثر برای بهبودی از آسیب جسمی یا روحی است
Example: I think the best thing for you right now would be to spend some time with people you can joke around with. Laughter is the best medicine, after all.
مثال: فکر می کنم بهترین چیز برای شما در حال حاضر این است که مدتی را با افرادی بگذرانید که می توانید با آنها شوخی کنید. به هر حال خنده بهترین دارو است.
Poison pill (n)
قرص سمی (n)
Meaning: An element introduced into the restructuring of a corporation so that it becomes undesirable for another corporation to take over.
معنی: عنصری که در تجدید ساختار یک شرکت وارد شده است به طوری که تصاحب آن برای شرکت دیگری نامطلوب می شود.
Example: Acme Corporation approved a poison pill to prevent a hostile takeover
مثال: شرکت Acme یک قرص سمی را برای جلوگیری از تصرف خصمانه تایید کرد.
Run in the family
در خانواده بدوید
Meaning: To be a common family characteristic
معنی: یک ویژگی مشترک خانوادگی بودن
Example: The serious illness runs in the family of my friend
مثال: بیماری جدی در خانواده دوست من وجود دارد
Sick and Tired of
مریض و خسته از
Meaning: Extremely annoyed by something that occurs repeatedly
معنی: آزار شدید از چیزی که به طور مکرر اتفاق می افتد
Example: I’m sick and tired of the way Neil always tries to get other people to do his work
مثال: من از روشی که نیل همیشه سعی می کند دیگران را وادار به انجام کارهایش کند، خسته و خسته شده ام.
Sick as a Dog
معنی: بسیار بیمار.
Example: Did you have a good vacation?” -””Not really. I was sick as a dog the whole time.”
مثال: آیا تعطیلات خوبی داشتید؟ -“”نه واقعا. من در تمام مدت مثل یک سگ بیمار بودم.»
Snake Oil
معنی: دارویی با ارزش اثبات نشده; داروی تقلبی
Example: The Internet is full of people who sell snake oil that won’t help you at all with your medical problems
مثال: اینترنت پر از افرادی است که روغن مار می فروشند که هیچ کمکی به مشکلات پزشکی شما نمی کند.
Take your medicine
داروتو بخور
Meaning: Accept something unpleasant, for example, punishment, without protesting or complaining
معنی: پذیرش چیزی ناخوشایند، مثلاً مجازات، بدون اعتراض و شکایت
Example: He really hates shopping, but he goes anyway and takes his medicine like a man.
مثال: او واقعاً از خرید متنفر است، اما به هر حال می رود و مثل یک مرد دارویش را می خورد.
Taste of your own medicine
طعم داروی خودتان را بچشید
Meaning: The same unpleasant experience or treatment that one has given to others
معنی: همان تجربه یا رفتار ناخوشایندی که شخص با دیگران کرده است
Example: This team likes to play rough, so let’s go out there and give them a taste of their own medicine!
مثال: این تیم دوست دارد خشن بازی کند، پس بیایید بیرون برویم و طعم داروی خود را به آنها بچشیم!
Under the weather
معنی: حالم خوب نیست
Example: My boss has been under the weather all week and has not come to work during that time.
مثال: رئیس من تمام هفته زیر آب و هوا بوده و در این مدت سر کار نیامده است.
اختصارات اصطلاحات پزشکی به انگلیسی
CBC(complete blood count)
شمارش کامل خون
MRI(Magnetic resonance imaging)
تصویربرداری رزونانس مغناطیسی
EKG = echocardiogram(electrocardiogram)
الکتروکاردیوگرام
X-ray
اشعه ایکس
پزشک و بیمار
اختصارات اصطلاحات پزشکی به انگلیسی
کلمات متداول مرتبط با حوزه پزشکی
Exam
معاینه
Diagnosis
تشخیص
Prescription
نسخه
Urine sample
نمونه ادرار
Blood sample
نمونه خون
Hypertension
فشار خون
Cast
گچ گرفتن
Vein
ورید
Syringe
سرنگ
Painkiller/pain reliever
مسکن
Numb
بیحس
Dosage
مقدار مصرف
Biopsy (of abnormal cells)
بیوپسی (سلولهای غیر طبیعی)
شفاف سازی شرایط زیر
Injury
جراحت
Illness
بیماری
Disease
مرض
حال بیایید به سراغ کلماتی برویم که با هریک از این اصطلاحات مرتبط هستند.
۱. Injury به معنی جراحت
Wound
زخم
Burn
سوزاندن
Broken bone (fracture)
شکستگی استخوان (شکستگی)
Heal
شفا دادن
۲. Illness به معنی بیماری
Sickness
بیماری
Cold
سرماخوردگی
Flu
آنفولانزا
Bug = virus
اشکال = ویروس
Remedy
درمان
۳. Disease به معنی مرض
Chronic
مزمن
Benign
خوشخیم
Terminal
نهایی
Treat
درمان شدن
Cure
درمان
چگونه در مورد بیماری صحبت کنیم
گاهی اوقات شما احساس چندان خوبی ندارید، اما واقعاً بیمار نیستید. در این قسمت برخی از عبارات رایج است که میتوانید برای توصیف بیماری عمومی و برخی از پاسخ های مفید دلسوزانه استفاده کنید.
دردهای عمومی
“I feel a bit under the weather.”
“احساس بیماری میکنم.”
“I’m not feeling very well.” / “I don’t feel very well.”
“من خیلی خوب نیستم.” / “من خیلی خوب نیستم.”
“I’m not feeling a hundred percent.”
“اصلا حالم خوب نیست.”
“I think I’m going down with a cold. I’ve got a sore throat.”
“من فکر میکنم سرماخوردگی ضعیفی گرفتم. من گلو درد دارم. ”
(علائم دیگر سرماخوردگی ، آبریزش بینی یا کمی “درد” است.)
“I’ve got a slight headache.”
“من سردرد خفیفی دارم”
به یاد داشته باشید: “ake” را همانند در “کیک” تلفظ میکنید.
سایر قسمتهای بدن شما که میتوانید با ” ache” ترکیب کنید: toothache (دندان درد)، stomach ache (معده درد) و backache (کمردرد). در مورد سایر قسمتهای بدن خود بگویید:
“I’ve got a pain in…”
“من درد دارم …”
“I’m not sleeping very well at the moment.”
“من در حال حاضر چندان خوب نمیخوابم.”
“I feel a little faint.”
“کمی احساس ضعف میکنم.”
“I feel a bit dizzy.”
“من کمی سرگیجه دارم” (وقتی سرتان میچرخد)
“I’ve got a nagging pain in my shoulder.” (nagging = a pain that won’t go away)
“من شانه درد دارم” (nagging = دردی که از بین نمیرود)
“I’ve got a splitting headache – I hope it’s not a migraine.”
“من سردرد دارم – امیدوارم این میگرن نباشد.”
توجه: میتوانید از فعل “feel” به معنی “احساس” به صورت فعل ساده و استمراری برای صحبت در مورد وضعیت فعلی خود استفاده کنید. فعل استمراری یک احساس موقتیتر را نشان میدهد، اما تفاوت معنی داری بین این دو شکل وجود ندارد.
“I don’t feel very well” = “I’m not feeling very well.”
“من خیلی خوب نیستم” = “من خیلی خوب نیستم.”
پاسخ های دلسوزانه
“I’m sorry to hear that.”
“متأسفم که این را میشنوم.”
“Actually, you don’t look very well.”
“در واقع ، شما خیلی خوب به نظر نمیرسید.”
“You look a little pale.”
“کمی رنگ پریده به نظر میآیی.”
“Maybe you’re going down with something. There’s a bug going around.”
“شاید شما با چیزی سر و کار دارید. یک اشکال در اطراف وجود دارد. ”
“Maybe you should go home and get some rest.”
“شاید باید به خانه بروید و کمی استراحت کنید.”
“Why don’t you go home and have a lie-down.”
“چرا نمیروی خانه و دراز نمیكشی؟”
“Is there anything I can do?”
“آیا میتوانم کاری انجام دهم؟”
“Shall I get you an aspirin?”
“برات آسپرین بگیرم؟”
بیماری خفیف
“I have a bit of a stomach bug.”
“من کمی معده معده دارم.”
“I think I’ve got a bit of a temperature.”
“من فکر میکنم کمی دما دارم.”
“I have a touch of (the) flu.” (Flu = influenza)
“من آنفلوآنزا را لمس کردهام.” (آنفولانزا = آنفولانزا)
“I’ve got a nasty cough.”
“من سرفه بدی دارم” (تلفظ ” coff”)
در اکثر بیماریهای خفیف، ما از “a” به عنوان حرف تعریف استفاده میکنیم: a cold (سرماخوردگی)، a cough (سرفه)، a stomach bug (اشکال معده).
اما میگوییم ” flu” به معنی “آنفولانزا” یا ” the flu”:
“He’s got flu” / “He’s got the flu”.
“او مبتلا به آنفولانزا شده است” / “او آنفولانزا گرفته است”.
برای بیماریهای جدی، عموماً از حرف تعریف استفاده نمیکنیم.
“She’s got cancer”
“او سرطان دارد”
“He picked up Hepatitis”
“او هپاتیت را گرفت”
“Thousands of people used to die from cholera / typhoid”.
“هزاران نفر قبلاً بر اثر وبا / تیفوئید جان خود را از دست میدادند”.
جمعبندی و نتیجه گیری
به طور کلی وقتی مریض هستید از این این جملات استفاده کنید.
۱- حالت چطور است؟
How do you feel?/ How are you feeling?
۲- حالم خوب است./ حالم بد نیست.
I feel/ am feeling all right.
۳- امروز حالم چندان خوب نیست.
I don’t feel very well today.
۴- الان/ امروز حالت هیچ بهتر شده است؟
Do you feel any better now/today?
۵- راستش نه. حسابی مریضم.
Not really. I’m pretty sick.
۶- حالت خوبست؟/خوبی؟
Are you all right/ok?
۷- (کمرت) امروز چطور است؟
How’s your (back) today?
۸- هنوز هم درد می کند.
It still hurts.
۹- خیلی درد می کند.
It’s very painful.
۱۰- چه ناراحتی داری؟
What’s the matter(with you)?/ what’s wrong (with you)?
۱۱- حالم خیلی بد است.
I feel awful. / I feel like hell.
۱۲- چندان خوب به نظر نمی رسی. چه شده؟
You don’y look very well. What’s the matter?
۱۳- رنگت پریده. چه شده ؟
You look pale. What’s the matter?
۱۴- حالم بهم می خورد./حالت تهوع دارم.
I feel sick.
۱۵- حالت تهوع دارم.
I feel queasy.
۱۶- دارم بالا میارم.
I feel like throwing up.
انواع دردها و نارحتی ها
۱- سر درد دارم./ سرم درد می کند.
I have a headache.
۲- سر درد بسیار بدی دارم.
I have a terrible headache.
۳- این سر درد دارد مرا می کشد.
This headache is killing me.
۴- یک آسپرین بخور و نیم ساعت دراز بکش.
Take an aspirin and lie down for half an hour.
۵- دندان درد دارم.
I have (a) toothache.
۶- کمر درد دارم. نمی توانم خم شوم.
I have (a) backache. I can’t bend over.
۷- دل درد دارم.
I have(a) stomachache.
۸- سرما خورده ام.
I have a cold.
۹- گلو درد دارم.
I have a sore throat.
۱۰- تب دارم.
I have a fever/temperature.
۱۱- تب خفیفی دارم/کمی تب دارم.
I have a slight fever/temperature.
۱۲- عطسه می کنم.
I am sneezing.
۱۳- سرفه می کنم.
I am coughing.
۱۴- آبریزش بینی دارم.
I have a runny nose.
۱۵- ضعف دارم. بدنم سست است.
I feel sluggish.
۱۶- سرگیجه دارم./ سرم گیج میرود.
I am/ feel dizzy.
۱۷- اخیراً مدتی است که سرگیجه دارم.
I’ve been having a dizzy spell lately.
۱۸- سرگیجه دارم ./ سرم گیج میرود.
I am a dizzy feeling.
۱۹- سرگیجه دارم./ سرم گیج میرود.
I’m having dizzy turns.
۲۰- چشم هایم سیاهی رفت.
I blacked out for a moment.
۲۱- آنفلونزا دارم.
I have the flu(=influenza).
۲۲- بینی ام گرفته ایت.
My nose is stuffed-up/congested.
۲۳- صدایم در نمی آید./ صدایم گرفته است.
I’ve lost my voice./my voice is cracking/ is hoarse/ is husky./I’m hoarse.
۲۴- شب ها خر و پف می کنم.
I snore at night.
۲۵- پایم/ بازویم/ شانه ام/زانویم/ مچم/ قوزک پایم/ گردنم/ … درد می کند.
My leg/arm/shoulder/knee/wrist/ ankle/neck… hurts.
۲۶- تمام تنم درد می کند.
My whole body hurts.
۲۷- پشتم/ پایم/ بازویم/ سینه ام… درد می کند.
I have a pain in my back/leg/ arm/chest….
۲۸- درد خفیفی در سینه ام دارم.
I have a dull ache in my chest.
۲۹- درد شدیدی در سینه ام دارم.
I have a sharp pain in my chest.
۳۰- قلبم تند میزند./طپش قلب دارم.
My heart is throbbing/fluttering.
۳۱-فشار خونم بالا/ پایین است.
My blood pressure is high/low.
۳۲- وقتی از پله ها بالا می روم به نفس نفس می افتم.
I run out of breath when I climb stairs.
۳۳- به سختی نفس می کشم.
I have trouble breathing.
۳۴- خیلی عرق می کنم.
I sweat/am sweating a lot.
۳۵- تمام تنم عرق کرده است.
I ‘m sweating all over.
۳۶- او سکته(قلبی) کرد./انفارکتوس کرد.
He had a heart attack/ an infraction.
۳۷- به حالت کُما فرو رفت./ دچار کُما شد.
He went into a coma.
۳۸- غش کرد./ بیهوش شد.
He fainted/ passed out.
۳۹- ساعت ۸ بهوش آمد.
He came to/ round at 8.
۴۰- ماه آینده عمل (جراحی) خواهد شد.
He will have an operation next month.
۴۱- او را فردا عمل می کنند.
He will have an operation next month.
۴۲- دکتر چند تا آزمایش نوشت.
The doctor ordered some tests.
۴۳- از ریه هایم/سینه ام عکس گرفتند.
They took an X-ray of my lungs./ they took a chest X-ray.